Hozier First Time ترجمه فارسی

ترجمه و متن آهنگ Hozier First Time به زبان فارسی را در Song Language Translator مشاهده کنید.

یادت هست یکبار بهت گفتم
که قبل از اینکه از دهنت بشنوم
همیشه نام من به گوشم خیلی صدای ناخوشایندی داشت
و این روح، اگر بخوای اونو نام بزاری
همیشه همراه نا آرام بدن بود، احساس می کرد بی نام مثل رودخونه ای ناشناخته
زیر زمین

و اولین باری که منو بوسیدی
رودخونه لته را خشک کردم
لیفی باید روی معده ام نرم تر میومد اما تو یه موسیقی سریع و جدیدی گفتی
که اینقدر آسون بود برای آرام کردن این روح
همونطور که بود و همیشه خواهد بود، بی نام و نشناخته

یک قسمت از من باید مرده باشه
هر باری که تو بهم گفتی "عزیزم"
و یک قسمت از من زنده شد
هر باری که تو بهم گفتی "عزیزم"

این روزها فکر می کنم زندگی امو باید بده به گل هایی که مادرم اینجا گذاشته بود
این چیزی نیست مثل اونا، هدیه دادن زندگی به تو دوباره
این زندگی بیشتر زیر زمین زندگی شده
نه بینایی و نه صدا رو نمی شناخته
تا اینکه برای نور خورشید به بالا می رسید تا از ساقه بیرون کشیده بشه

احساس می کنه فقط الان داره میمیره
خشک شدن، بعد نابینا غرق شدن
رنگ هاش رو هر چی بیشتر می ده
در لحظاتی که باقی مونده
برای به اشتراک گذاشتن فضا با چیزهای زندگی ساده
بی نهایت دردمند، اما مبارزه می کنه مثل همه موجودات
با غیبت خودش، هر چیز

یک قسمت از من باید مرده باشه
هر باری که تو بهم گفتی "عزیزم"
اما یک قسمت از من زنده موند
هر باری که تو زنگ زدی، هر باری که تو زنگ زدی

بیا اینجا
اوه لا لا، اوه لا لا
هر چیزی که باعث میشه تو اینجا بمونی، باعث میشه تو اینجا بمونی
اوه لا لا، بیا اینجا، اوه لا لا
هر چیزی که باعث میشه تو اینجا بمونی، باعث میشه تو اینجا بمونی

آخرین باری که به صدا آوردیم
هوش عالی دست ها و دهان هامون شوکه شدن
تا به قطعیت کاهش پیدا کرد و جدال تمام شد
وقتی که جوان بودم عادت داشتم حدس بزنم
آیا محدودیت هایی وجود داره برای هر خلاء؟
وقتی آخرین بار بود؟
بیا اینجا بهم، آخرین بار کی بود؟

یک قسمت از من باید مرده باشه
آخرین باری که تو بهم گفتی "عزیزم"
اما یک قسمت از من زنده شد
آخرین باری که تو بهم گفتی "عزیزم"

Hozier First Time ترجمه فارسی – متن اصلی

Remember once I told you about
How before I heard it from your mouth
My name would always hit my ears as such an awful sound
And the soul, if that's what you'd call it
Uneasy ally of the body, it felt nameless as a river
Undiscovered underground

And the first time that you kissed me
I drank dry the River Lethe
The Liffey would have been softer on my stomach all the same
But you spoke some quick new music
That went so far to soothe this soul
As it was and ever shall be, unearth without a name

Some part of me must have died
The first time that you called me, "Baby"
And some part of me came alive
The first time that you called me, "Baby"

These days I think I owe my life
To flowers that were left here by my mother
Ain't that like them, giftin' life to you again
This life lived mostly underground
Unknowin' either sight nor sound
'Til reachin' up for sunlight just to be ripped out by the stem

Sensing only now it's dyin'
Drying out, then drowning blindly
Bloomin' forth its every colour
In the moments it has left
To share the space with simple living things
Infinitely suffering, but fighting off like all creation
The absence of itself, anyway

Some part of me must have died
Each time that you called me, "Baby"
But some part of me stayed alive
Each time that you called, each time that you called

Come here
Ooh-la-la, ooh-la-la
Whatever keeps you around, it keeps you around
Ooh-la-la, come here, ooh-la-la
Whatever keeps you around, it keeps you around

The last time it was heard out loud
The perfect genius of our hands and mouths were shocked
To resignation as the arguing declined
When I was young I used to guess
Are there limits to any emptiness?
When was the last time?
Come here to me, when was the last time?

Some part of me must have died
The final time that you called me, "Baby"
But some part of me came alive
The final time you called me, "Baby"

معنی و داستان متن آهنگ را کشف کنید

این آهنگ دربارهٔ تجربه‌های عاطفی عمیق و تأثیرگذار بر زندگی فردی است. در ابتدا، راوی به یاد می‌آورد که چگونه نام او همیشه به گوشش به‌عنوان یک صدای ناخوشایند می‌رسید، تا زمانی که آن را از دهان معشوقه‌اش شنید. این تغییر نشان‌دهندهٔ اهمیت ارتباط و عشق در تغییر برداشت‌ها و احساسات فردی است.

اولین بوسهٔ معشوقه، راوی را به یاد افسانهٔ «رود لت» می‌اندازد که در اساطیر یونانی، به فراموشی و پاک‌سازی خاطرات اشاره دارد. این اشاره نشان‌دهندهٔ آن است که عشق می‌تواند انسان را از بارهای گذشته آزاد کند و به او حس جدیدی از زندگی ببخشد. او همچنین به رود «لیفی» اشاره می‌کند که به نرمی و لطافت آن اشاره دارد، به‌نوعی مقایسه‌ای بین احساسات و تجربیات مختلف است.

راوی به این نکته اشاره می‌کند که هر بار که معشوقه‌اش او را «عزیزم» صدا می‌زند، بخشی از او می‌میرد و بخشی دیگر زنده می‌شود. این دوگانگی نشان‌دهندهٔ چالش‌های عاطفی در روابط عاشقانه است، جایی که عشق می‌تواند هم درد و هم شادی به همراه داشته باشد.

در ادامه، راوی به یاد می‌آورد که چگونه زندگی‌اش به خاطر گل‌هایی که مادرش برایش گذاشته، معنا پیدا کرده است. این گل‌ها نماد زندگی و عشق مادری هستند که او را دوباره به زندگی بازمی‌گردانند. زندگی او بیشتر به‌صورت زیرزمینی و نامعلوم بوده تا اینکه در جستجوی نور خورشید، از ریشه‌اش جدا می‌شود.

راوی به احساساتش نسبت به مرگ و زوال اشاره می‌کند، و اینکه چگونه در لحظات آخر زندگی گل‌ها، آنها رنگ‌های خود را به نمایش می‌گذارند. این نشان‌دهندهٔ تلاش برای زندگی و بقا است، حتی در میان درد و رنج‌های بی‌پایان.

در بخش آخر، او به یاد می‌آورد که در جوانی به این فکر می‌کرد که آیا برای خالی بودن مرزهایی وجود دارد یا خیر. این سوالات فلسفی نشان‌دهندهٔ جستجوی عمیق او برای معنا در زندگی است. او از معشوقه‌اش می‌خواهد که به او نزدیک شود، و دوباره به یادآوری این لحظات می‌پردازد.

در نهایت، این آهنگ به تأثیر عمیق عشق بر زندگی و وجود انسان می‌پردازد، جایی که هر تجربهٔ عاشقانه می‌تواند باعث مرگ و تولدی دوباره در وجود فرد شود.

آهنگ‌های دیگر این هنرمند

آیا به آهنگ‌های دیگر این هنرمند علاقه دارید؟ پس اینجا کلیک کنید.

آهنگ‌های دیگر به زبان فارسی را بررسی کنید

برای دیدن آهنگ‌های بیشتر به زبان فارسی اینجا کلیک کنید

Comments

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Song Language Translator